برج قابوس

مشخصات عمومی

 

شماره ثبت در فهرست آثار ملی: 86
دوره تاريخی: سلسله آل زيار (به دستور قابوس ابن وشمگير)
تاريخ احداث:
- آغاز: 397 هجری قمری برابر 375 شمسی مطابق سال 1006 ميلادی
- پايان: 402 هجری قمری
ارتفاع برج: 55 متر
ارتفاع تپه: 15 متر
ارتفاع بدنه: 37 متر
ارتفاع مخروط: 18 متر
قطر داخلی: 9/67 متر (در قسمت پايين)
قطر خارجی: 14/63 متر
محيط داخلی: 30 متر
محيط خارجی: 60/2 متر
ضخامت جداره: متغيير از 2/55 متر در پايين تا 2/1
ضخامت شالوده: 9/8 متر
قطر شالوده: 17/08 متر در بالا
بيرون زدگی شالوده از روی تپه: 1/45 متر
مصالح بنا: آجر ريشه دار (به ابعاد 4×25)

مقدمه

در سایه سار رشته کوهستان البرز شرقی، شاهکاری عالی، نیرومند و منفرد از معماری سده چهارم هجری ایران، یعنی بنای سترگ برج قابوس، آرامگاه شمس المعالی قابوس بن وشمگیر (از دودمان آل زیار) در هاله ای از شکوه خودنمایی می کند. برج قابوس به امر قابوس و در زمان حیات وی به سال 397 هجری قمری برابر 375 شمسی مطابق سال 1006 میلادی ساخته شده است. ساختمان این بنای آجری با ارتفاع 55 متر (18 متر از تیزه تا طره و از طره تا سطح تپه 37 متر) بر روی تپه خاکی به بلندی 15 متر قرار گرفته است.

این گونه از برج ها، علاوه بر جنبه تدفینی برای بانیانشان، نشان و راهنمای شهرهای مجاور خود نیز به شمار می رفتند. در معماری ایران به چنین بناهایی به نام میل، برج یا گنبد در طول راه ها برمی خوریم که برای تعیین مسیر کاروان ها و نشان دادن جهت شهرها احداث می شدند و شکی نیست که برج قابوس هم چنین نقشی را ایفا می کرده، زیرا این برج از فاصله های بسیار دور نیز در دشت ترکمن صحرا به خوبی خودنمایی می کند. بیشتر تاریخ نویسان بر این عقیده هستند که قابوس این برج را ابتدا برای آرامگاه خود درنظر داشته، عده ای دیگر بر این باورند که فکر اولیه، ایجاد یک بنای یادبود است که بعد از مرگ قابوس او را در آنجا دفن کرده اند.

تاثیرگذاری شگرف این بنا در بلندی زیاد و تنهایی سوت و کورش، در ترکیب ناب احجام ساده و شکل نیرومند آن نهفته است. این بنا با وقار و سهمگینی اش نمایشی است از مرگ و شکست مرگ. این گونه برج ها که یک دوره هفتصد ساله را در بر می گیرند، تقریباً در همه نقاط ایران یافت می شوند. بیشتر گرد و مدور بوده و در این منطقه از شمال کشور با برج آرامگاه پیرعلمدار در دامغان و برج لاجیم در مازندران آغاز می شوند و ساخت نظایر آنها تا سده پانزدهم میلادی ادامه دارد. ساخت برج های دارای یال های منشوری، مانند برج قابوس تا سده چهاردهم میلادی (سده هشتم هجری قمری) با برج بیستون ادامه داشته است.

پورفسور پوپ می نویسد: در پای کوه البرز خاوری، رو به فراخنای جلگه آسیا، یک شاهکار برجسته معماری سربرافراشته است. برج قابوس یا برج آرامگاه قابوس ابن وشمگیر. از ازاره وسیع آن تا بالای سقف نوک تیزش قریب 51 متر است با قریب 10 متر زیر زمین. آن را با آجرهای قرمز بسیار محکم ساخته اند که اینک به رنگ قلع و طلا درآمده است. گنبد داخلی که اینک به رنگ آبی آسمانی درآمده، دارای آجرچینی محکمی است که برخی از آنها را به شکل های خاصی قالب زده اند تا دقیقاً با شیب رو به داخل دیوارها متناسب باشد. در قسمت بیرونی، ده یال برجسته قائم از تنه استوانه ای آن بیرون آمده و پی و سقف را به هم پیوسته است. کتیبه های کوفی میان هر یال ( در بالا و پایین برج)، حاکی از آن است که این بنا در سال ۳۹۷ هجری قمری (برابر با ۳۷۵ هجری خورشیدی) توسط قابوس ساخته شده. جز این کتیبه ها و یال ها بنا از هر آرایشی خالی است. این بنای عظیم از قدیمی ترین آثار موجود اسلامی و یکی از برگترین مفاخر صنعتی و عظیم ترین ساختمان های باشکوه اسلامی آل زیار بشمار می رود.

در این کتاب تلاش شده ضمن معرفی تاریخی و علمی بنای گنبد قابوس، ویژگی های تکنیکی و ساختاری بنا که ماندگاری بلند مدت آن را سبب شده و نیز زمینه های تاریخی و فرهنگی که خلق این شاهکار هنری و فنی را موجب شده مورد بررسی قرار دهیم.

 

 

هدف اولیه ساخت برج قابوس

درباره اینکه هدف اولیه ساخت بنا چه بوده است. نظریات گوناگونی وجود دارد: محتمل ترین انگیزه ساخت چنین بنایی می توانسته مکانی برای آرامگاه بانی آن قابوس ابن وشمگیر باشد که البته در طی کاوش های متعدد کالبد قابوس بن وشمگیر هرگز پیدا نشد و نظریاتی وجود دارد که جسم قابوس ابن وشمگیر در یک تابوت شیشه ای از سقف برج آویزان بوده و روزنه برج نیز در شرق به خاطر این بوده که کالبد قابوس ابن وشمگیر بتواند اولین پرتوهای نورخورشید را دریافت کند،
در این باره رابینو در سفرنامه خود می نویسد:
« ... در وسط کف برج سوراخ مستطیل شکل بوده که فعلا پر از خاک است در آنجا کالبد قابوس ابن وشمگیر پادشاه جرجان قرار داشته که سنگ قبر آن مفقود شده است »
در سنه 1899 میلادی برابر 17-1316 قمری یک هیات روسی تا عمق 75/10 متری وسط گنبد را حفر کردند نتایج حاصله از حفاری این بود که اولاً تپه مصنوعی است و تا عمق مورد حفاری صاحب زیر سازی از آجر و احتمال می رود که تپه اطراف گنبد را بعد ها بوسیله خاکریزی مصنوعی ساخته باشند ثانیاً مسلم شد که نعش قابوس در کف یا زیر زمین این بنا مدفون نشده است یحتمل جسد وی همانگونه که در زمان خودش شایع بود در تابوتی شیشه ای با زنجیر از سقف آویخته بوده است معهذا نه تابوت و نه مقبره پیدا نشده اند.
آندره گدار نیز با استناد به حفریات روسها در وسط برج به این نتیجه می رسد که قابوس در زمین دفن نشده است وی همچنین با تاکید بر اینکه در هیچ جای بنا پله ای نیست که به بالا راه داشته باشد به این نتیجه می رسد که کالبد قابوس در تابوتی بلورین قرار داشته و این تابوت به وسیله زنجیر هایی در داخل گنبد مقبره اش معلق بوده است.
در دوران های پس از اسلام استودانهای بزرگان را در ایران به نحوی می ساختند که دشمن به استخوان های آنان دسترسی نداشته باشد و این مطلب را درباره استودان انوشیروان به تفصیل گفته اند لیکن نظر به اینکه قابوس مسلمانی متعصب و مومن بوده نمی توان پذیرفت که پیکر وی به صورت همیشگی با تابوت آویخته شده باشد.
در آغاز اسلام پیکر بزرگان ایرانی را به مدت چندین روز پس از مرگ به سقف می آویختند تا مردم با ایشان بدرود گویند و سپس آنان را در آرامگاه ابدیشان به خاک می سپردند چنانکه در مورد صاحب این عباد نقل است که پیش از حمل جسد وی به اصفهان به منظور تدفین چند روز تابوت وی را در سرای خویش به سقف آویخته بودند تا کسان وی و بزرگان با او وداع نمایند احتمالاً در روز های نخست تابوت قابوس نیز مطابق گفته جنایی آویزان بوده و سپس وی را در مقبره اش دفن کرده اند . در هر حال با اطلاعات موجود نمی توان قضاوت صحیحی کرده به نتیجه ای واحد دست یافت. همچنین بعید نیست که تنها هدف از ساخت چنان بنای با شکوه و معظمی نمایش قدرت و هنر و ایجاد بنای یاد بودی باشد که یادآور شکوه و جلال دوره سلطنت بائی آن باشد چه همواره پادشاهان بزرگ در پی باقی گذاشتن نامی جاودانه از خود بوده اند.
با توجه با ارتفاع زیاد بنا این توجیه که ساختمان مذکور به منظور نشانه و نمود شهر جرجان و راهنمای مسافران در دشت گرگان بنا شده باشد در ذهن قوت می یابد در معمار یایرانی به بناهای کشیده و معظم میل همچون گنبد قابوس که به منظور تعیین مسیر مسافران در طول راهها احداث می شده بسیار بر می خوردیم حتی اگر این گنبد در ابتدا با چنین هدفی ساخته نشده باشد بلاشک چنین وظیفه ای را ایفا نموده است گنبد قابوس با احتساب تپه خاکی آن قریب 70 متر ارتفاع دارد و با چنین بلندایی نشانه و علامتی نمایان برای مسافران مسافاتی بعید بوده است.

 

 شیوه معماری برج قابوس

برج قابوس یکی از نخستین بناهای مربوط به دوره رازی و به بیانی دقیق تر مرز میان شیوه های معماری خراسانی و رازی به شمار می رود. از ویژگی های مهم شیوه معماری رازی بکارگیری مصالح محکم تر و مرغوب تر، رعایت اصول نیارش، رگ چین نمودن نما، گره بندی بناها با آجر و مقرنس کاری می باشد. مهمترین خصوصیت این شیوه معماری استفاده از آجر با کیفیت ممکن است. شیوه رازی چهارمین شیوه معماری ایران است که همه ویژگی های خوب شیوه های پیشین را به بهترین گونه دارا می باشد. در این شیوه نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه کاری شیوه خراسانی با هم پدیدار می شود. علاوه بر گنبد قابوس، ابنیه دیگر بسیاری نیز از دوره معماری به شیوه رازی بر جای مانده که شماری از آنها به شرح زیر می باشد:  برج رادکان (کردکوی ، گرگان)، میل رادکان (قوچان خراسان)، برج لاجیم (قریه لاجیم سوادکوه)، برج رسکت (قریه رسکت بهشتر)، گنبد سرخ (مراغه)، برج طغرل (ری)، گنبد عالی «علی» (ابرقو)، گنبد جبلیه (کرمان)، مناره و مسجد برسیان (نزدیکی اصفهان)، مناره ساریان (اصفهان)، مناره سین (اصفهان)، برج مهماندوست (دامغان)،  برج چهل دختران (دامغان)، گنبد کبود ( مراغه ) و ...
در اوایل دوره اسلامی پرهیز از شکوه و جلال و عدم بکارگیری تزئینات الحاقی از اصول معماری ایران محسوب می شد این شیوه ساده تا زمان ابومسلم خراسانی که دستور بنای مساجد شبستانی بزرگ و زیبا و مجلل را در نقاط مختلف ایران صادر کرد تداوم یافت.
معماری ناحیه شمال ایران به سبب دوری از مرکز خلافت و دشوار گذر بودن راه های ارتباطی بسیار دیرتر از جاهای دیگر تحت نفوذ فرهنگ اسلامی در آمد. غالبا فرهنگ و به تبع آن معماری این مناطق تحت نفوذ افراد ایران دوستی چون مرداویچ ابن زیار که رویای پادشاهی پر شکوه ساسانیان را در سر می پرورانیده و خاندان بویه که روح ایرانی خود را حفظ کرده بودند قرار داشت.
این شیوه معماری که از قرن 4 هـ آغاز شده و تا هجوم مغول به ایران تداوم پیدا کرده است دوره ای بود که پس از گذشت دوران سستی و فترت اولیه دوره اسلامی ذوق و سلیقه در هنر معماری ایرانی به ظهور رسید و رو به پیشرفت نهاد.

 

مصالح به کار رفته در ساخت برج قابوس

در ساخت قسمت های مختلف بنا تنها از آجر استفاده شده است. پخت مناسب آجرها و نیز قرار دادن شالوده در میان تپه که به خاطر سطح برامده و شیبدار رطوبت زیادی را در خود نگاه نمی دارد، استفاده از آجر برای پی را مناسب ساخته است. به نظر می رسد در بنای گنبد قابوس بیشتر از آجر نیمه جوش استفداه شده. با توجه به این که در کوره ها درصد کمی (حدود یک پنجم یا کمتر) از آجر ها به صورت نیمه جوش در می آیند نمی توان پذیرفت که برای ساخت بنا چند برابر نیاز آجر پخته شده و تنها آجر های نیمه جوش را مورد استفاده قرار می داده اند بلکه شیوه منطقی اصلاح شیوه پخت است. استفاده از مواد گداز آور دمای پخت را کاهش می دهد. گرد سنگ آهنگ یا کربنات کلسیم ماده  ارزان و در دسترسی است که در گذشته می توانسته مورد استفاده قرار گرفته باشد. این ماده تا 30% وزن خاک اگر افزوده شود دمای پخت را از حدود 1000 درجه ی سانتی گراد در حالت عادی به کم تر از 800 درجه کاهش می دهد و رنگ آجر را روشن تر می کند. در سال های اخیر و در جریان مرمت بنا، آزمایش های XRD بر ترکیب کانی های آجر ها انجام شد و نتایج مبین آن بود که بر خلاف آجرهای عادی، سیلیس این آجر ها کم ولی ترکیبات کلسیم به صورت سیلیکات های کلسیم از جمله آنتوریت و دیوپساید بخش عمده آجر را تشکیل می دهد. بنابراین استفاده از گداز آور کربنات کلسیم با نتایج آزمایشگاهی همخوانی دارد.
پوشش گنبدی بنا با آجر های مرغوب تر، از نوع پیش بر ساخته شده که با شکل و چیدمان خاص نقش مهمی در پایداری بنا بر عهده دارد که در بخش قبلی به آن اشاره شد. در ساخت بدنه و پوشش گنبد قابوس از ملات بسیار سختی استفاده شده که آجر ها را به صورت توده یک پارچه ای به هم چسبانده و پایداری بیش از هزار ساله بنا را موجب شده است آزمایش هایی صورت گرفته نشان می دهد 90 تا 100 درصد ملات مزبور را گچ تشکیل می دهد، البته با توجه به سختی این ملات و مقاومت نسبی که در برابر رطوبت از خود نشان داده نمی تواند گچ معمولی باشد، بلکه مشابه گچ ساسانی است. گچ ساسانی در کوره های مشابه کوره گودالی پخت آجر به عمل می آمده است در این کوره ها سنگ گچ از پایین ترین تراز در نزدیکی آتش تا بالاترین تراز، به مواد متفاوتی تبدیل می شود.
سنگ گچ در پایین ترین سطح تجزیه شده و به آهک زنده یا (Cao) تبدیل می شود. لایه بالاتر به گچ سوخته (CaSO4) که به انیدرید یا گچ بی آب مشهور است و لایه بعد آن به گچ عادی تبدیل می شود لایه فوقانی به صورت سنگ گچ خام باقی می ماند در مرحله بعد همه ی این لایه ها خورد شده خیلی نرم نمی شوند و گچ نیم کوب را شکل می دهند این گچ برخلاف گچ عادی ملاتی فقط هوایی نیست بلکه آهک آن به صورت آبی گرفته و سنگ گچ نیز مانند سنگدانه عمل می کند. از این رو در برابر آب، مانند گچ عادی عمل نمی کند و استقامت بسیار بالایی دارد. کاوش تپه در قسمت پی نشان می دهد که در ملات این بخش از خاکستر استفاده شده که وجه بارز ملات ساروج است. بنابراین بر خلاف بدنه و پوشش گنبدی که در ساخت آنها از ملات گچ ساسانی استفاده شده، رطوب بالاتر پی استفاده از ملات ساروج را ضروری ساخته است.

 

طراحی، ابعاد هندسی و المان های سازه ای

یکی از دلایل مهم اهمیت و ماندگاری بنای گنبد قابوس طراحی خاص آن است. به نظر می رسد این طراحی بر اساس اصول دقیق هندسی و شناختی که از محل و مصالح وجود داشته و همچنین براساس اهداف فرهنگی و سیاسی که در پس خلق این شاهکار معماری وجود داشته، صورت گرفته که با مطالعه شالوده و مقطع افقی و عمودی بنا می توان به آن رسید. بنای گنبد قابوس از طرح قدرت مندی برخودار است و این در حالی است که نمونه مقدمی بر این طرح وجود ندارد و نمونه هایی که بلافاصله بعد از آن در منطقه شمال ایران ساخته می شوند هر چند از تزئینات غنی تری برخوردارند، اما از جهات دیگر در حد و اندازه گنبد قابوس ظاهر نمی شوند.
برج قابوس بر فراز تپه ای مصنوعی به ارتفاع تقریبی 15 متر قرار گرفته و پی بنا تا سطح زمین امتداد یافت است شکل نمایان برج عبارت از قسمت های ذیل می باشد:
•فونداسیون عمیق که از سطح تپه 45/1 متر بالاتر آمده است.
•بدنه مدور که 10 ترک بنا (دندانه 90 درجه) بر آن نشسته است. بدنه بنا که از طرفی شکل دهنده فضای داخل برج است و از طرف دیگر در خارج بوسیله 10 ترک بطور مساوی تقسیم شده است ترک ها یا پشتبند ها طره زیرین را به طره ای همانند در بالا می بندند.
•و سرانجام بر فراز این همه کشیدگی به طرف بالا، گنبد مخروطی وزین و پر معنی و شکوهمند جای گرفته است.
گنبد قابوس دارای بدنه مدوری است که دارای 10 ترک (پشتبند) به صورت نود درجه می باشد. برش افقی بدنه استوانه ای آن ستاره ده پری است منتظم که فاصله میان راسین تمامی ترکهای آن مساوی و برابر60/1 متر است. سلیمی به این نکته اشاره دارد که ضخامت میل از پایین به بالا کرنش کمی دارد و دکتر حاتم نیز خاطر نشان می سازد که هر چه برج رو به بالا می رود با تناسب جالبی از قطرش کاسته می شود بنابراین بدنه برج استوانه ای کامل نیست قطر داخلی گنبد برابر 70/9 متر و قطر آن از قاعده ترک ها 66/14 متر و طول آن از راس ترکها یا به بیانی دیگر قطر ارباب یا پای بست آن 60/17 متر است همچنین رابینو به این نکته جالب اشاره دارد که ارتفاع کل برج از سطح تپه مساوی با محیط خارجی آن از راس ترکها است که هر دو برابر 55 متر است.


موارد زیر نسبت های هندسی نقشه، نما و مقطع برج قابوس را روشن می سازد:
1. در نقشه بنا، اندازه ضخیم ترین قسمت، یعنی بدنه و ترک بر روی هم برابر با ارتفاع مثلث قائم الزاویه متساوی الساقینی است که برروی ضلع پنج ضلعی منتظم محیطی دایره داخلی با قطر 67/9 متر ساخته شده است.
2. چون زاویه ترک ها قائمه است، لذا ده گوشه قائمی که در نقشه بنا دیده می شود می تواند به کمک پنج مربع محاطی در دایره خارجی با قطر 08/17 متر مشخص شود.
3. نسبت بدنه برج به مخروط گنبد در شکل خارجی، دو به یک است.
4. نسبت قطر دایره داخل به ارتفاع قسمت بدنه در داخل برج، یک به چهار است. در اینجا مخروط گنبد به چهار مثلث متساوی تجزیه شده و سقف تخم مرغی به وسیله سه قوس در هر طرف ترسیم شده است.
کف گنبد قابوس با آجر بزرگ معمولی مفروش است و البته این سنگفرش مربوط به زمان ساخت بنا نمی باشد  زیرا پوشش کف بنا چندین بار توسط کاوشگران و ... تخریب و دوباره بازسازی شده است. پس از شرح مبسوط مصالح ساختمانی این برج، به توضیح هر یک از اجزاء و قسمت های فوق الذکر خواهیم پرداخت.

 

فونداسیون

در راستای سنت آرامگاه سازی منطقه شمال ایران (برج های آرامگاهی) (در این سنت، آرمگاه با فاصله از مراکز استقراری و بر روی بلندی های مشرف بر مناطق پیرامون ساخته می شدند) بنای گنبد قابوس با فاصله 3 کیلومتری از شهر کهن گرگان و به ظاهر بر راس تپه ای به ارتفاع 15 متر ساخته شده است. از آنجا که بر پا داشتن بنای عظیم گنبد قابوس بر روی تپه مصنوعی مناسب نبوده، با زحمت و هزینه بسیار، شالوده بنا را مستقیماً بر سطح زمین سخت قرار داده اند.
پی سازی بنا از زمین سفت شروع و تا ارتفاع حدود 15 متری با آجر و مصالح مشابه خود بنا انجام شده است. درون پای بست سردابی وجود داشته که پا کار طاق آن هنوز بر جای است ولی بر اثر کاوش های پیاپی کاوشگران که در پی گنج بوده اند آثاری از کف آن بر جای نمانده است.

شکل 14-20 فونداسیون برج قابوس

 

پی بنا به قطر 08/17 (در قسمت بالا) و عمق حدود 8/9 متر و حجمی در حدود 2200 متر مکعب، به طرح استوانه ای ساخته شده است (شکل 14-20). در مقایسه با دیگر آثار تاریخی ایران به نظر می رسد در اینجا یکی از عظیم ترین پی ها اجرا شده است (ساخت چنین پی هایی در معماری قبل از اسلام ایران سابقه داشته است). بر اساس کتیبه ساختمانی داریوش اول در شوش، این پادشاه برای ساخت کاخ باشکوه خود سطح تپه باستانی و سست شوش را در بعضی نقاط 20 ارش و در بعضی نقاط تا 40 ارش خاکبرداری کرده و آنرا با سنگریزه انباشته و کاخ خود را بر این شالوده مستحکم قرار داده است چنانکه کاوش های باستان شناسی نیز این ادعا را تایید می کند.

عظمت بنا و ساختار سست تپه، ساخت پی فوق العاده را ضروری می کرده است. نکته دیگر تاثیر پی بزرگ بر پایداری است، پی این بنا هم قطر پایین ترین تراز به صورت استوانه 8/9 متر عمق دارد حجم بدنه و پوشش بنا حدو 4270 متر مکعب و حجم پی نیز حدود 2200 متر مکعب است نقطه ثقل پی و بدنه بر روی هم بر مشخصات حدود  واقع است و این یعنی وجود پی حجیم بنا نقطه ای ثقل را از 21 متری کف گنبدخانه به 12 متری آن رسانده و نقش مهمی در ایستایی بنا عهده دار شده است.

 شکل 14-21 ترانشه حفاری شده در مجاورت بنا و تصاویر شالوده در قسمت های مختلف (عکس از سینا سلطانی)

در سال 1899 هیات باستان شناسی روسی برای کشف مدفن و سرداب بنا اقدام با کاوش گمانه یا چاهی در میانه بنا نمود. این چاه به عمق 75/10 متر در داخل شالوده آجری ادامه یافت اما منجر به کشف مدفنی نگردید. در سال های اخیر سازمان میراث فرهنگی ترانشه ای در مجاورت این شالوده زده که نشان می دهد شالوده تا عمق 80/9 متری ادامه پیدا می کند (شکل 14-21) (عمقی که هیات روسی به دست آورده از سطح داخلی بنا محاسبه شده که طبیعتاً بالاتر از سطح بیرونی است) با توجه به طرح و تصاویر ارایه شده و در نظر گرفتن مسائل ایستایی، شالوده نیز دارای طرح انحنا داری است و ضخامت آن در قسمت پایین بیشتر است. بر اساس طرح ارائه شده، شالوده مزبور در عمق 80/6 و 80/8 متری بیرون زدگی دارد که البته زیاد نیست (شکل 14-21) این بیرون زدگی اگر برای کنترل و اصلاح شیب بدنه این شالوده نباشد، احتمال دارد تمهید دیگری برای ماندگاری و عدم نشست بنا بوده باشد. امروزه تنها حدود 45/1 متر از این شالوده بیرون از سطح زمین واقع شده که با ایجاد انحنایی متناسب، به پره ها و ساقه استوانه ای بنا می پیوندد.

 

بدنه مدور و ترک های (پشتبند) گنبد

در باب طرز ساختمان بدنه استوانه ای گنبد که در نهایت سادگی و ظرافت ساخته و پرداخته شده است اشکالی از نظر فنی و معماری دیده نمی شود تنها اشکالی که به نظر می رسد در جفت کردن و تطبیق زوایای آجری است که از اضلاع پشت بندها و دیوار برج بوجود می آید و در همین قسمت است که معمار بنا استعداد و مهارت خود را در ضمن انشاء یکی از اندوخته های صنعتی اسلامی به معرض عمل قرار داده است. به طور کلی اتصال زوایای آجری اعم از افقی و عمودی در نهایت زیبائی صورت گرفته است و تنها ایرادی که از نظر معماری بر این بنا و طرز آجرچینی آن شده یکی این است که در هر بدنه آجری پس از بیست زاویه فضائی خالی به شکل منشور پدید آمده، دیگر برآمدگی و حدب محقری است که در روی بدنه (پشت بندها) برج به تدریج پیدا شده و همین حدب محقر که منتهای آن در وسط بدنه به بلندی هفده متر از کف زمین دیده می شود بر زیبائی و لطف دورنمای جذاب آن افزوده است.
بنا دارای ساقه ای مدور و با 10 پره مثلثی شکل به ارتفاع 37 متر از سطح شالوده است (شکل 14-22). پره های مزبور از روی سطح شیب دار پایه ای که 75/2 متر بالاتر از سطح زمین است. آغاز شده و تا زیر قرنیس پیش آمده گنبد که بر آن تکیه کرده ادامه پیدا می کنند. قطر داخلی برج در قسمت پایین 67/9 و قطر خارجی آن 63/14 متر است (محیط خارجی بنا 60 و محیط داخلی آن 30 متر است) این پره ها ضمن تزیین و نماسازی بنا به استحکام بنا می افزاید و نسبت به بدنه بنا زاویه قائمه دارند. تمام ساقه با آجرهای زرد کم رنگ (یا آجر های قرمز که با گذشت زمان و تابش خورشید به زرد طلایی تبدیل شده اند) ساخته شده که کیفیتی عالی و متراکم دارند. آجر ها مربع و اندازه هر ضلع انها از 8/20 تا 9/18 سانتی متر متغیر است. ضخامت آجر ها نیز حدود 7/4 سانتی متر است که الیته تفاوت هایی نیز در ان دیده می شود (انیسی ابعاد آجر های ساقه را 5×23×23 و 6×26×26 سانتی متر ثبت کرده است).  تفاوت های ابعاد آجر ها به سادگی در رگ چین آجرها گرفته شده است. متوسط بند ها در بدنه 2 سانتی متر، ولی در بخش پایه 8/2 سانتی متر است ملات مورد استفاده ساروج و ترکیبی از آهک، ماسه و خاکستر تون حمام است. ساقه بنا فاقد بند کشی است اما پوشش گنبدی آن به دلیل نقش مهمی که در ماندگاری بنا بر عهده دارد با دقت و با ملات مرغوبی بند کشی شده است قطر ساقه با انحنای موزونی از پایین به بالا کاسته شده و از 06/17 در قسمت شالوده به 66/14 متر در قسمت پاکار گنبد میرسد.

شکل 14-22 بدنه مدوربرج قابوس و موقعیت پشت بندها در آن

 

مقطع یا نقشه افقی ساقه دقیقا بر اساس هندسه کاربندی طراحی شده است به این ترتیب که نخست دایره ای با قطر 08/17 سانتی متر بر زمین ترسیم و سپس آن را به بیست قسمت تقسیم کرده اند. قطر این دایره با دو سانتی متر خطا که قابل ذکر نیست و معادل دقیقاً 16 گز است سپس این نقاط 5 به 5  به هم وصل شده که حاصل 5 مربع در هم چرخیده است مطابق شکل 14-23، یکی در میان راس مربع ها پاک شده که این باعث دیده شدن ده راس باقی مانده به شکل ده پره پشت بند ظاهر شوند. برای به دست آوردن دیواره یا دایره داخلی نیز یک کاربندی بیست 4 به 4 روی کاربندی نخست رسم شده است.
طرح دیواره پره دار بیرونی علاوه بر جنبه تزیینی، نقش مهمی در ایستایی بنا و ممان اینرسی افقی بر عهده دارد اگر مقطع افقی را بدون پره فرض کنیم حدود 98m2 مساحت داشته و ممان اینرسی حول محوری که از مرکز سطح می گذرد حدود 1960m4 است اما با افزوده شدن پره ها مساحت به حدود 110 متر و ممان اینرسی به حدود 2340m4 افزایش می یابد. در این حالت مساحت 12/1 برابر و ممان اینرسی 19/1 برابر شده است این پره ها در تدوام ساخت پشت بندهای تزیینی است که از هزاره دوم ق.م در معماری ایران متداول شده و بعد ها گسترش یافته است. این پشت بند ها دیواره های بزرگ و مرتفع بنا را از حالت سادگی و یکنواختی خارج ساخته و ضمن صرفه جویی در مصالح و کاهش وزن سازه، بر استحکام آن می افزود.

 

شکل 14-23 هندسه مقطع افقی برج از بیرون و داخل (عکس از محمدی، ملازاده، فرامرزی)

 

مقطع عمودی نیز بر اساس اصول هندسی خاصی طراحی شده است از بیرون تناسب حدود 1 به 3 است. ساقه با 37 متر ارتفاع حدود دو برابر مخروط که 18 متر ارتفاع دارد و نیز دو برابر قطر بنا است از داخل هم تناسبات نزدیک به 1 به 5 می باشد (شکل 14-24).

تقریباً در ضلع شرقی بنا درگاه منفرد و طاق داری به عرض 60/1 از بیرون 32/1 متر از داخل و ارتفاع 55/5 متر تعبیه شده است ابعاد کوچک درگاه در مقایسه با ابعاد باشکوه بنا، تاکیدی است بر ارتفاع بنا. طاق این درگاه با سکنجی که مراحل اولیه شکل گیری مقرنس را نشان می دهد، تزیین شده است.

فضای داخلی تاریکی ساده و فاقد تزیین خاصی است (شکل 14-25) و تنها با اندود گچی به ضخامت متغییر 1 تا 5 سانتی متر پوشیده شده است. عدم توجه به فضای داخلی و در مقابل آن تمرکز بر نمای بیرونی سنتی است که در این دوره در تمام برج های آرامگاهی شمال ایران دیده می شود. به نظر می رسد در برج های آرامگاهی شمال ایران تدفین متفاوتی صورت می گرفته است.

ترکها علاوه بر داشتن دلیل ساختمانی که به صورت شمع و پشتیبانی های قوی بوده توده وزین برج را در میان می گیرد، از لحاظ شکل نیز در خور تعمق می باشند. به این معنی که حالت کشیده ای به بدنه می دهند که آن را به چشم خوشایندتر می نماید و همین حالت نسبت زیبایی را بین بدنه و مخروط گنبد برقرار می کند در حالیکه اگر بدنه برج مخروطی ساده می بود علاوه بر آنکه خصوصیات بالا ارزش کمتری پیدا می کرد اشکالی نیز در طرز آجرکاری و صاف در آوردن بدنه مخروطی وجود داشت که این مساله همواره معماران ایرانی را بر آن می داشته که سطوح صاف را به صورتی بشکنند و یا تقسیم بندی نمایند تا هم ناصافی آن را از بین برود و هم حالت هایی را که مورد نظرشان بوده به وجود آورند. در مقابل برجی مانند برج علاء الدین در ورامین (680 هـ) و میل رادکان قوچان (اواخر دوره سلجوقی قرن 6 هـ) و نمونه های بیشمار دیگر حالت یکنواختی بدنه خارجی را از بین برده اند.

شکل 14-24 تناسبات مقطع عمودی ساقه برج (عکس از محمدی، ملازاده، فرامرزی)

از ویژگی های دیگر بنا که در ماندگاری آن نقش مهمی داشته انحنا یا کرنشی است که در مقطع عمومی آن لحاظ شده است. سابقه این تکنیک در ایران حداقل به دوره ماد بر می گردد و در دوره های بعد و از جمله دوره اسلامی تدوام پیدا می کند. در بنای آرامگاه امیر اسماعیل سامانی که از نظر تاریخ ساخت به گنبد قابوس نزدیک است این ویژگی را می توان دید. کرنش مزبور نیروهای رانشی دیواره ها و نیز گنبد را تا حدود زیادی کنترل می کند.

دیواره های بنای گنبد قابوس با افزایش ارتفاع حدود 80 سانتی متر به سوی داخل کرنش پیدا کرده، لذا قطر استوانه در داخل و ارتفاع 36 متری که آغاز مخروط است، حدود 160 سانتی متر کاهش می یابد. از خارج هم فاصله نوک پره ها که قطر بیرونی را می سازد به همین میزان (80 سانتی متر) جمع شده و کرنش دارد. تنظیم کرنش در 37 متر ارتفاع ساقه با دقت بسیار صورت گرفته به گونه ای که دیواره و نمای بیرونی در تمام ارتفاع خود فاقد هر گونه اعوجاجی است. روش اجرای دقیق این کرنش احتمالا مشابه روشی است که در مناره ها  و برج های دودکش کوره های آجرپزی (که گاه ارتفاع آنها به 40 متر بالغ می شود) استفاده می شود (در معماری سنتی همدان برای اجرای کرنش این دودکش ها از شاغول دوتایی دسته دار استفاده می شده است در بالای نخ شاغول یک سر خراطی شده قرار می گرفته است. اگر اختلاف افقی دو لبه d و اختلاف ارتفاع h باشد، d/h شیب است بناها لبه ی پایینی شاغول را به دیوار تکیه داده و سعی می کرده اند تا سر دیوار به لبه بالایی شاغول مماس شود چون طول نخ شاغول کم بوده، دیوار با کمترین خطا اجرا می شده است (مذاکره با معماران سنتی همدان). شیب کرنش گنبد قابول حدود 45/1 است.

کرنش و جمع شدن بدنه باعث می شود نقطه ثقل از نصف ارتفاع ساختمان پایین تر باشد. اگر مرکز کف گنبد خانه را دارای مختصات صفر، یا (X=0,Y=0,Z=0) در نظر بگیریم . طبق محاسبات نقطه ثقل بنا اگر متشکل از بدنه و پوشش انگاشته شود دارای این مشخصات است: ( X=0,Y=0,Z=21)O= این یعنی نقطه ثقل حدود 21 متر بالاتر از مرکز کف گنبد خانه واقع می شود که با توجه به بلندای حدوداً 53 متر بنا، از نیمه ارتفاع پایین است.

ترک های دهگانه بنا از پای بست آن شروع می شوند و تا زیر سقف مخروطی ادامه دارند و میان این ترکها با کوهه ای از آجر (به غیر از درب ورودی) پر شد است فاصله قاعده های این ترکها برابر 60/1 متر می باشد.

درون بنای گنبد قابوس از لحاظ سادگی مانند خارج آن می باشد و به طوریکه از دقت بر روی دیوار و جدار داخلی آن به دست می آید، در زمان ساختمان بنا روکش گچی رنگین و یا اندودی از گچ به قطر یک سانتی متر تا پنج الی شش سانتی متر بر روی دیواره آجری برج قرار داده بودند که اکنون آثار آن از بلندی هفت الی هشت متری کف درونی برج تا رأس داخلی مخروط دیده می شود، تنها اشکال ملاحظه دقیق آن تیرگی و دودزدگی درون گنبد است که یکسره داخل بنا را سیاه و تیره ساخته است.

از تزئینات خارجی این بنای عظیم گذشته از کتیبه ها بایستی دو رشته مقرنس آجری که نیم گنبد دو طاق سردر بروی آنها ساخته شده است نام برده شود. این دو مقرنس ساده زیبا و دو مقرنس دیگر به همان شکل که در زیر آنها ساخته شده است و گچ بری صفحه جدولی زیر تیزه طاق سردر و ورودی و آثار کلاف بندی قطارهای گچی که در کاسه سردر مشاهده می گردد و اکنون خراب و شبح طراحی از آن باقی است اگرچه در کمال سادگی می باشد، لیکن از این جهت که نمونه ابتدائی از هنر تزئینی بشمار می رود قابل شناسایی و سزاوار حفظ و نگهداری است.

 

پوشش مخروطی

اعجاز صنعتی و معماری این شاهکار قرن چهارم هجری در ساختمان سقف مخروطی حیرت آور و شگفت انگیز آن می باشد که در حقیقت به قدری در ساختمان و ظرافت پوشش مخروط به کار رفته است که اهمیت و شکوه ساختمان گنبد آن تأثیر بلندی بدنه برج را به کلی از نظر بینندگان انداخته و محو می کند. کارگر بنا سطح مخروطی سقف را به جای آنکه با آجر معمولی بسازد با یک نوع آجر ریشه دار که تاکنون در این بنا و برج رادکان جرجان (کردکوی) که از از آثار همین قرن است پوشش نموده و بدین ترتیب در شکل بندی ساختمان گنبد که بایستی هرم وارد شود تغییری داده شده و به صورت مخروط کنونی جلوه نموده است، مخروط کنونی که شاهکار صنعتی این برج نامی بشمار می رود به اندازه ای صاف و هموار ساخته شده که پرندگان را جرأت نشست و برخاست بر روی آن نمی باشد و هنوز نتوانسته اند پنجه ای بر آن افکنده و جای پایی برای خود بیابند، تنها گلوله باران هایی که بر پیکر این بنا شده موجب گردیده است که بر چند نقطه بدنه هموار مخروط که روی آجرهای آن را سائیده و صیقلی نموده اند پستی و بلندیهایی ایجاد گردد و این خرابی ها بیشتر متوجه سمت غربی مخروط و مشرف به جاده و شهر گنبد بوده و پس از قسمت غربی خرابی به سمت شرقی گنبد متوجه شده است وتنها قسمت شمالی مخروط و جنوبی آن سالم تر مانده و کمتر آسیب و زیان دیده بود.
آجرهای ریشه دار بدنه مخروطی دارای ریشه ها و بدنه های متفاوتی هستند؛ بدین ترتیب که هر قدر از پایین به بالا می رویم، به نسبت خاصی از زیادی ریشه و پهنا و درازی بدنه آن کسر می شود تا این که به فراز مخروط برسیم. در ضمن، آجرهای روی مخروط را طوری تراش داده و به یکدیگر قفل و بست نموده اند که بیننده تصور می کند سطح مخروط به تمامی از یک نقطه آجر مخروطی شکل ساخته شده است. از آن جا که در نحوه اتصال و قراردادن ریشه های آجر در بدنه مخروط مراقبت کافی شده، دیگر احتیاجی به بندکشی نیست، زیرا اساساً فاصله ای در این بین به وجود نمی آید و گذشته از آن، سراشیبی تند بام مخروطی هم مانع ایستادگی آب باران بر روی گنبد شده و همین سراشیبی و همواری بام از علل موثر استحکام مخروط گنبد به شمار می رود.

ارتفاع این مخروط (رک) 18 متر می باشد (شکل 14-22). این گنبد یک پوسته (در تعدادی از منابع، گنبد را دو پوسته دانسته اند. با این حال مقاطع تهیه شده از این گنبد آن را یک پوسته نشان می دهد. حتی وجود یک فضای خالی در راس این گنبد نمی تواند دو پوسته بودن گنبد را نشان دهد). برخی از بناهی دارای مخروط دو جداره اند، همانند برج رادکان غربی که در ساختن مخروط دو پوششی آن دو هدف عمده نخست ایجاد یک قضای عایق صورت و حرارت در حد فاصل دو پوشش و دوم جایگیری تزئینات در زیر پوشش تحتانی مد نظر بوده است در گنبد قابوس مطمئناً پرداخت تزئینات در سقف داخلی بنا به علت ارتفاع بسیار زیاد و عدم رویت آرایه ها و نیز سادگی و خشونت مختص بنا که لازمه استحکام و جاودانگی آن است مد نظر نبوده و بدین جهت ساختن مخروط دو پوششی نیز لزومی نداشته، نتیجتاً سقف مخروطی برج با مهارت کامل به صورت تک پوششی ساخته و پرداخته شده است.
 با استادی تمام با آجر های پیش بر مرغوب ساخته شده و با وجود این که گذشته بیش از 1000 سال در وضعیت بسیار مناسبی بر جای مانده گویی که تمام پوشش گنبدی یک پارچه تراشیده و صیقل یافته است. ماندگاری و کیفیت عالی این گنبد بخشی به جهت استفاده از آجر پیش بر و ریشه دار است. مشابه این آجر ها در گنبد مخروطی برج رادکان غربی استفاده شده است آجر های پیش بر و گوه مانند(مثلثی شکل) گنبد ابعاد متفاوتی دارند (50-48×35×25 ، 40×25×25 ، 36×25×25 و 38×10×19 سانتی متر) ابعاد آجر ها متناسب با محلی است که استفاده شده در راس گنبد از آجر های کوچکتر و در قسمت پایین آن از آجرهای بزرگ تر استفاده شده است انتهای باریک آنها به طور کامل در داخل ملات قرار گرفته و این باعث استحکام زیاد آجر ها در سرجای خود شده است. این تکنیک هم چنین اجازه حذف بند های بین رج ها را داده و سطح صافی را به وجود آورده که ماندگاری بیشتر گنبد را سبب شده است. گنبد در ضلع شرقی دارای پنجره ای مستطیل به ارتفاع حدود 3 متر که عرض آن از 74 سانتی در بالا به 80 قسمت پایین کاهش پیدا می کند. ضخامت بدنه گنبد در برش قسمت بالای پنجره 10/2 و در قسمت پایین آن 55/2 متر است. تعبیه این پنجره احتمالا با هدف تهویه فضای داخلی بوده است.

برج رادگان که در جنوب جرجان و آبادی رادگان به تقلید از بنای گنبد قابوس با آجر ساخته شده است، آرامگاه یکی از اسپهبدان آل باوند و فرمانروایان محلی است که بر طبق کتیبه متعلق به آغاز قرن پنجم (سال 407-411) هجری است و بطوریکه از متن کوفی آن بر می آید، ساختمان بنای نامبرده در سال 407 هجری توسط اسپهبد ابوجعفر آغاز و تا سال 411 هجری اتمام آن به طول انجامید. این بنا که به صورت برج مدوری ساخته شده دارای گنبد مخروطی آجری است که آجرهای آن مانند آجر پوشش گنبد مخروطی گنبد قابوس می باشد با این تفاوت که آجر ریشه دار پوشش گنبد برج رادگان به مقیاس کوچکتری تهیه شده لیکن از جهات پختگی و رنگ و استحکام نظیر آجرهای گنبد قابوس است، تفاوت دیگر آن با بنای گنبد قابوس در این است که روزنه این برج بر خلاف روزنه شرقی گنبد قابوس که در بدنه مخروط ساخته شده، در بدنه مدور برج احداث گشته است و ضمناً از نظر آثار تزئینی هم بر گنبد قابوس رجحان دارد، زیرا در این بنا تزئین گچ بری هم علاوه بر تزئین آجری موجود است. این برج که در محل به نام قلعه کبری هم نامیده می شود و بر فراز تپه ای قرار گرفته است دارای موقعیت طبیعی مخصوصی است، به طوریکه اطراف آنرا مناظر زیبائی احاطه نموده است و چون تا اندازه ای از گزند و تجاوز محفوظ مانده چندان دچار خرابی نشده است، شاهکار صنعتی این بنا نیز ساختمان گنبد مخروطی صیقلی هموار آن می باشد، قاعده مخروط و طره زیرین و دو رشته تزئین و کتیبه کوفی گچی آن جزء تزئینات جالب توجه قرن پنجم هجری به شمار می رود، و همچنین ساختمان سردر آن از نظر فن معماری بی اهمیت نمی باشد، بدین جهت بنای رادگان را عده ای تقلید صرف از بنای گنبد قابوس می دانند، و این نظریه به بررسی و تطبیق شکل ساختمان و طرز آجرچینی و به ویژه ساختمان مخروط گنبد تا اندازه ای صحیح و قریب به یقین است، و می توان معتقد شد که اگرچه معمار بنا صرفاً در ساختمان برج رادگان از گنبد قابوس تقلید و متابعت ننموده است، لیکن تا حدی معماری گنبد در طرز ساختمان گنبد قابوس را به منزله سرمشق  بنا برج رادگان و سایر ابنیه تاریخی مازندران بدانیم.

 

سردر ورودی و تزئینات آن

درب بنا رو به جنوب شرقی، به جانب خورشید تابان گشوده می شود؛ در بین چادرنشینان مرسوم بوده که چادرها را رو به جنوب بر می افراشتند و از این رو بعید نیست که این جهتگیری در گنبد قابوس مقتبس از این رسم کهن باشد. درب دارای 5/1 متر عرض و 55/5 متر ارتفاع است دو رشته مقرنس کاری ساده و در عین حال زیبا که از اولین نمونه های این هنر ظریف در معماری ایران اسلامی است طاق هلالی سر در را می آراید (شکل 14-25) این مقرنسها تبدیل طاق نیم گنبد بالای سر در به اضلاع راستگوشه را ممکن ساخته است.
گچبری صفحه جدولی زیر تیره طاق سردر ورودی و آثار کلافبندی قطارهای گچی که در کاسه سر در مشهود است در حال حاضر خراب شده و تنها طرحی مبهم از آنها برجای مانده است. مقرنس کاری و گچبری در ادوار بعدی پیشرفت قابل توجهی کرد و به عنوان یکی از زیباترین آرایه های معماری ایران اسلامی تجلی یافت.
در دو طرف سردر ورودی برج چهل دختران (دامغان /417 هق) دو تندیس مشابه که با مصالح همسان بنا (آجر و ملات) به صورت چسبیده به دیوار ساخته شده اند به چشم می خورد. این دو تندیس دو دختر می باشند که سبب نامگذاری برج به نام چهل دختران است در طرفین سردر ورودی گنبد قابوس نیز عیناً دو سکوی قرینه وجود دارد که می توان تصور کرد تندیس هایی بر روی آنها قرار داشته اند اگر این نظر صائب باشد. پس از خرابی تندیس ها احتمالاً محل استقرار آنها مرمت شده و به صورت مسطح امروزی بازسازی شده است هر چند این احتمال نیز وجود دارد که مکان مزبور کاربرد دیگری داشته و از قبل مسطح بوده باشد.

(الف) عکس از سید مهرداد شریفی (خبرگزاری فارس)

 شکل 14-25 درب ورودی برج قابوس (عکس از احمد آق، خبرگزاری مهر)

 

روزنه مخروط گنبد

به منظور تهویه هوا و احتمالاً استحصال روشنایی، روزنه ای در سمت شرقی گنبد مخروطی شکل تعبیه شده است آندره گدار تصریح می کند که قابوس خواهان آن بوده که کالبد وی می باید در معرض نخستین شعاعهای خورشید بامدادان قرار گیرد. با استناد به اینکه روزنه رو به مشرق واقع شده دلیل مزبور می تواند منطقی تر به نظر آید. شروع متن کتیبه ها از طرف مشرق نیز با گشوده شدن روزنه به این جهت نمی توانسته بی ارتباط باشد. همچنین قرار گرفتن روزنه در شرق مخروط باعث عدم ورود برف و باران به داخل گنبد می باشد. آندره گدار درباره این روزنه چنین اظهار می دارد این روزنه که طاق آن از دو طرف داخلی و خارجی با آجرهای مخصوص قالبی که برای زدن طاق چشمه ساخته می شده به درازای 2 متر تمام و پهنای 74 و 78 و 80 سانتی متر است هر قدر از پایین رو به بالا می رود از پهنای روزنه کاسته می شود. ضمناً از فاصله مابین تیره عقب روزنه وصل به بدنه داخلی گنبد و تیره خارجی گنبد که 10/2 تا 55/2 متر از بالا تا پایین قطر دارد می توان به ضخامت و قطر قسمت سفلی و علیای گنبد مخروطی پی برد و تنها از همین روزنه شرقی است که روشنائی درون گنبد تأمین می شود.


کتیبه های برج قابوس

دو ردیف کتیبه، کمربندوار بدنه برج را زینت بخشیده است. کتیبه زیرین در ارتفاع 8 متر از طرف پایین و ردیف فوقانی در زیر طره قاعده مخروط رأس قرار گرفته اند. این کتیبه ها از جنس آجر به خط کوفی ساده در میان قاب های آجری به درازای دو متر و پهنای هشتاد سانتی متر نصب شده اند. این دو رشته کتیبه که از نظر متن و کلمات عیناً مانند یکدیگرند و در هر بدنه مکرر شده شامل نام بانی و تاریخ ساختمان و منظور بانی بنا می باشد (شکل 14-26).

 

(الف)

(ب)

 شکل 14-26  کتیبه های برج قابوس (الف) کتیبه ردیف تحتانی (ب) کتیبه های ردیف فوقانی

 

قابوس بر خلاف پدرانش به زبان عربی علاقه ای خاص داشت و بدین سبب و نیز به علت نفوذ دین اسلام و زبان عربی که زبان اسلامی و کتاب آسمانی آن بود کتیبه های این بنا به زبان عربی و خط کوفی نگارش یافته اند. خط کوفی فاقد حرکت (اعراب) و نقطه است و گونه نخستین خط عربی کنونی می باشد. البته لازم به ذکر است که در این دوره خط پهلوی نیز اختصاصاً در این نواحی رواج داشته و به عنوان نمونه در کتیبه مقبره های برجی نظیر برج لاجیم سواد کوه و برج رادکان کردکوی بکار رفته است اما گنبد قابوس فاقد کتیبه پهلوی است.

کتیبه ها ساده و عاری از هر گونه پیرایه و تزئیناتی بوده و این سادگی  می رساند که تنها منظور بانی، استحکام بنا و عظمت پیکره آن بوده و توجهی به تزیین و آرایش آن نشده است. از سوی دیگر مقیاس کتیبه ها نسبت به کل مجموعه بنا متناسب و گیراست. کتیبه ها در میان قابهای آجری مستطیلی شکلی به طول 2 متر و عرض 80 سانتی متر تعبیه شده اند و خطوط آنها با آجر ساده قرمز که روی آن ساییده شده بدون روکش در درون این قابها که با آجر نیمگرد ساخته شده جای گرفته اند.

خطوط کتیبه برجسته و خوانا و خلاف خطوط کتیبه میل رادگان کردکوی که از نوع گره دار معقد است فاقد هر گونه پیچیدگی می باشد بنا به نوشته مشکوتی:

گذشته از سادگی کتیبه در هنگام نصب خطوط و قابسازی آن این نکته مراعات شده است که از هر جهت وسایل مستحکم ساختن خطوط را در بدنه برج فراهم سازند . از این رو هر کدام از کلمات آجری کتیبه و آجرهای قاب اطراف آن دارای ریشه های بلندی است که در درون بنا جوش داده شده و حتی از جوش دادن و جفت نمودن سر خطوط به یکدیگر بوسیله ملات بخصوصی که از سنگ محکم تر است کوتاهی نشده، به همین جهات و بعلت پختگی آجر قرمز و استحکام آن هنوز پس از هزار سال ... خرابی و خدشه ای به تاریخ و خطوط کتیبه آن وارد نشده جز آنکه مقداری از خطوط و کلمات آن به علت اصابت گلوله محو و بعضی از کلمات آن ریخته شده بود لیکن تکرار کتیبه در زیر طره سبب شده که پس از خرابی یک بند کتیبه از بند مکرر آن استفاده شود و بدین ترتیب برای همیشه متن کتیبه تاریخی به پاس مکرر بودن آن حفظ و مصون می باشد.

کتیبه با آجر مخصوصی که یک طرف آن را گرد کرده اند ساخته شده و قابوس در این قسمت از بنا نیز پایداری و جاودانگی بنا را مد نظر داشته و از این رو کتیبه ها نه از گچ  که به زودی از بین می رود مانند کتیبه برج رادکان غربی کردکوی بلکه از آجر مقاوم ساخته شده اند اما سمت شروع کتیبه در برج قابوس همانند برج رادکان کردکوی از جهت مشرق آغاز می شود لذا قسمت دوم کتیبه های دهگانه یعنی عبارت "هذا القصر المعالی" بر فراز سردر ورودی قرار گرفته است.

خطوط کوفی ساده این کتیبه دارای برجستگی بوده و در عین حال دارای یک نوع ظرافت تراش و زیبائی متناسبی می باشد که از هر جهت با قامت آرامگاه متناسب بوده و مقیاسی که برای تراش کلمات کتیبه به کار برده اند دارای تناسب کامل با عظمت ساختمان است. گذشته از سادگی کتیبه در هنگام نصب خطوط و قابسازی آن این نکته مراعات شده است که از هر جهت وسایل مستحکم ساختن خطوط را در بدنه برج فراهم سازند. از این رو هرکدام از کلمات آجری کتیبه و آجرهای قاب اطراف آن دارای ریشه های بلندی است که در درون بنا جوش داده شده و حتی از جوش دادن و جفت نمودن سر خطوط به یکدیگر به وسیله ملات مخصوصی که از سنگ محکمتر است کوتاهی نشده است.

برخی از باستان شناسان که بنای گنبد قابوس را مورد بررسی قرار داده اند تصور نموده اند که کتیبه کنونی متعلق به زمان اصلی ساختمان آرامگاه نمی باشد و عده ای براین تصور این نکته را هم اضافه نموده اند که کتیبه تاریخی ده پشت بند آرامگاه دارای روکش ساروجی بوده که به مرور زمان ریخته و فاسد شده است و یا هنوز هم روی بعضی از کلمات کتیبه که کمتر در مقابل باران و آفتاب واقع شده ساروجی وجود دارد لیکن با دقت و بررسی کافی و ممتدی که درباره این بنا شده است خالی از حقیقت بودن دو تصور بالا ثابت گردیده، در مرتبه اول کتیبه کنونی متعلق به زمان بنا بوده است. به علاوه دارای هیچگونه روکش ساروجی و یا روکش دیگری که موجب حفظ آن گردد نبوده وحتی علائمی هم در این زمینه دیده نمی شود. متن و ترجمه کتیبه کوفی دهگانه که در بدنه گنبد مکرر می باشد بند به بند چنین است (شکل 14-27):

بسم الله الرحمن الرحیم
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده بخشایش گر
هذا قصرالعالی
ترجمه:
این است کاخ عالی
الامیر شمس المعالی
ترجمه:
امیر شمس المعالی
 الامیر ابن الامیر
ترجمه:
امیر فرزند امیر
قابوس ابن وشمگیر
ترجمه:
قابوس فرزند وشمگیر
 

 

امر به بنائه فی حیاته
ترجمه:
فرمان داد به بناء آن در زندگی خویش
سنه سبع و تسعین
ترجمه:
سال سیصدو نود
و ثلثمائه قمریه
ترجمه:
و هفت قمری
وسنه خمس وسبعین
ترجمه:
و سال سیصدو هفتاد
وثلثمائه شمسیه
ترجمه:
و پنج شمسی
 

در قالب یک جمله، متن کتبیه ها بدین صورت است:
بنام خداوند بخشنده مهربان، اين قصر عالي متعلق به امير شمس المعالي قابوس بن وشمگير است که امر کرد به ساختن آن در زمان حيات خود در سال 397 قمري و 357 شمسی

از این کتیبه معلوم می شود که بنای کنونی که به نام آرامگاه شمس المعالی قابوس نامیده می شود و شهرت دارد، در اصل شامل ساختمان کاخ بلندی بوده است که سپس به محل آرامگاه پادشاه مشهور آل زیار تخصیص داده شده است. زیرا قابوس آن را قصر عالی نامیده نه قبرالمعالی. در تعدادی از متون تاریخی به صراحت داخل برج را محل مقبره قابوس ذکر کرده اند چنانکه عتبی در مورخ همان عهد (قرن 4 هجری) بر آن تاکید نموده است.
گروهی هم این میل را نه محل دفن قابوس بلکه دارای کاربردهای دیگری دانسته اند که در سطور بعد به آنها اشاره خواهد شد. در این مورد پزولاوسکی کمیسر روس که در سال 1900 میلادی در این شهر بوده می نویسد سال قبل (1899 میلادی، 1321 هجری قمری، 1281 خورشیدی) روس ها به خاطر دسترسی به جسد قابوس حفره ای به عمق 10 متر کندند و چیزی غیر از آجر نیافتند. قورخانچی هم در دیدار خود از گنبد به سال 1320 هجری قمری همین عقیده را بیان می کند. شاید به همین دلیل مولف "لب التواریخ" (با لب التواریخ قزوینی اشتباه نشود) اعتقاد داشت نخست این برج مقبره قابوس نبوده بلکه بعدها مجبور شدند جسد را در آن بنهند. وی می نویسد: "جسد (قابوس) را پس از مرگ در صندوقی نهادند که از آهن بود و 4 پاره سنگ مغناطیس شعبده کرده بودند که آن را از سقف معلق نگه دارند. بعدها به طمع آنکه ذخیره ای در آن باشد، صندوق را فرو گرفتند. اما بعد چون بردن به حال تعذری داشت در لحد نهادند".
 از آغاز ساختمان و پایان سال بناء آن و اینکه آیا به گفته و وصیت قابوس این کاخ را به آرامگاه قابوس اختصاص داده اند اطلاعی در دست نیست. همین قدر از تاریخ های قمری و شمسی کتیبه به دست می آید که قابوس در زمان زندگی خویش به سال 397 قمری و سال 375 شمسی به ساختمان این کاخ رفیع فرمان داده است.

اما درباره دو تاریخ اخیر توضیحاتی چند ضروری است:
می دانیم که ابتنای سال قمری بر گردش ماه و سال شمسی بر گردش خورشید استوار است و چون مدت زمان یک دور گردش زمین به دور خورشید یک سال شمسی با مدت زمان 12 بار گردش ماه به دور زمین یک سال قمری برابر نیست لذا هر یک سال شمسی با قمری تفاضلی معادل زمان 10 روز و 21 ساعت و 12 دقیقه دارد که آن را گرد کرده یازده روز به حساب می آورند با این احتساب از مجموع این تفاضلات تقریبا در هر 33 سال قمری تقویم قمری یک سال از تقویم شمسی پیش می افتد با محاسبه سرانگشتی به این نتیجه می رسیم که سال 397 هجری قمری برابر سال 6-385 هجری شمسی بوده است.
نکته دیگر اینکه تقویم هجری شمسی کنونی به هنگام احداث بنای مزبور وجود نداشته است زیرا تقویم حاضر مبتنی بر مبدا هجرت نبوی به امر ملکشاه سلجوقی در سال 467 هق توسط گروهی از دانشمندان به سرپرستی حکیم خیام نیشابوری وضع گردیده و پیش از آن تقویم یزدگردی شمسی رایج بوده است. آغاز بکارگیری تقویم هجری شمسی کنونی با نام تقویم جلالی ملکی یا ملکشاهی از تاریخ 10 رمضان 471 هجری قمری می باشد و پس از آن تقویم یزدگردی به دلیل نقایص خود از رواج افتاده است. مبدا تاریخ شمسی یزدگردی جلوس یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی (11هق) بوده است سالهای این تقویم تقریبی است چون یک سال 365 روز حساب شده لذا به دلیل عدم کبیسه گیری هر چهار سال یک روز عقب می ماند. تمام ماههای تاریخ یزدگردی سی روزه اند مجموعاً 360 روز و پنج روز باقی را به اسم اندرگاه خمسه مسترقه یا پنجه دزدیده به آخر آبان ماه و یا اسفند ماه می افزوده اند. گویا این پنج روزه را جز سال حساب نمی کرده و به کارهای خیریه و عام المنفعه اختصاص می داده اند.
ما حصل کلام این است که سال شمسی قید شده در کتیبه برج قابوس نه بر اساس تقوی هجری شمسی بلکه بر طبق تقویم یزدگری شمسی می باشد قابوس به سبب ایران دوستی و حب ملیت در کتیبه برج تاریخ یزدگردی شمسی را نیزدر کنار تاریخ هجری قمری به کار برده است.

سوالی که درموردکتیبه‌های روی بنای قابوس مطرح است این است که جرا جمله "بسم الله الرحمن الرحیم" روی سردر ورودی بنا قرارندارد (شکل 14-28)؟؟

شکل 14-28 ترتیب قرارگیری کتیبه های روی بدنه برج نسبت به درب ورودی (کتبه شماره 2 در بالای سردر ورودی برج قرار داد)

نحوه اجرای برج

مسلم است که به منظور اجرای ساختمان بنایی به این عظمت ابتدا می بایست طرح ها و نقشه هایی دقیق تهیه و رسم شود. البته به سبب عدم وجود معلومات صحیح جز به حدس و گمان نمی توان در این مورد مطلبی عنوان نمود. پس از تعیین محل ساخت بنا لازم بوده که کلیه مصالح ساختمان ملزوم به مکان مزبور حمل گردد.
آب مورد نیاز مطمئناً از نزدیکترین منبع موجود یعنی آب جاری گرگانرود و نیز چاه های آب تامین شده است لیکن خاکی که برای ملاط و آجرپزی مورد لزوم بوده نیاز به گزینش دقیق کارشناسان و خبرگان امر داشته تا از بهترین و مناسبترین خاک فراهم گردد . نقل است که خاک کوه سرخ واقع در مینودشت فعلی واقع در 15 کیلومتری شرق جرجان را برای ساختمان بنا در نظر گرفته و به منظور حمل خاک آن تا محل کار، مردم جرجان و حوالی را به بیگاری کشیده اند. احتمالاً خاک مرغوبتر در ملات گیری و آجرپزی استفاده شده و باقی آن صرف ساختن خاکریز اطراف بنا شده است.
به علت فقدان تکنولوژی پیشرفته در آن زمان و همچنین به علت مرتفع بودن بنا به نظر می رسد که به جای چوب بست امروزی از کوبه و متراکم نمودن خاک به دور بنا به صورت مارپیچ و پله ای تا انتهای آن استفاده شده است که بعد از اتمام بنا خاک ها به اطراف آن پخش نموده اند به طوری که به صورت تپه پای آن در آمده است و همه اینها طبق نقشه و محاسبات قبلی انجام شده به طوری که قبل از احداث بنا پیش بینی تمام موارد آن را نیز کرده بودند.

پس از اتمام کار ساختمان بنای گنبد قابوس، خاکهای پیرامون آنرا به اطراف پراکنده اند تا قامت شکوهمند برج نمایان گردد، لیکن تا ارتفاع تقریبی 15 متری از سطح زمین خاکها را باقی گذارده اند و چون بر طبق پیش بینی های قبلی تا این ارتفاع بدنه استوانه ای برج را بدون هیچ گونه آرایشی (پشتبند و ... ) بالا آورده بودند پس از پراکنده کردن خاکهای اطراف آن این قسمت به عنوان پی بنا در عمق تپه مصنوعی باقی مانده و درب ورودی که قبلا در ارتفاع تقریبی 16 متری بنا (بر روی صفحه تحتانی) در نظر گرفته شده بود با پله ای سترگ بر سطح تپه مزبور گشوده شود بدین خاطر هم اکنون چنین به نظر می رسد که بنای گنبد بر روی تپه ای بزرگ ساخته شده است. بنابر مسموعات تا همین اواخر 2 تپه  بزرگ در شمال و شمال غربی تپه گنبد قابوس در دو سوی خیابان امام خمینی شمالی قرار داشته که مطمئناً از انباشده شدن خاک خاکریز بنای گنبد قابوس حاصل شده بوده است لیکن در حال حاضر به سبب توسعه شهر این دو تپه در عملیات هموار سازی از بین رفته اند.
از خاکریز جایگزین داربست در ساخت ابنیه معماری اسلامی بسیار استفاده می شده است. مثلا در ساخت بنای با شکوه تاج محل در شهر آگرای هند به منظور حمل قطعه سنگ های بزرگ مرمر که برای ساختن گنبد مقبره به کار می رفت، چهار جاده شیبدار از فواصل دور تا بالای اسکلت بنا بوسیله خاکریزی کشیده شده و تخته سنگ های مرمرین بوسیله چندین ارابه جهت نصب به بالای ساختمان منتقل شده است.

 

صدمات و تعمیرات برج

گذشته از اهمیت صنعتی و تاریخی برج در عالم معماری اسلامی، پایداری آن در دشت ترکمان موجب راهنمائی مسافرین و مردمان و ساکنین دشت می باشد زیرا قامت رعنای گور در عین اینکه نماینده عظمت و جلال جرجان دوران آل زیار و یادگار فرمانروائی شمس المعالی می باشد خود هادی و راهبر مسافرین است. بنای گنبد در نتیجه بی مبالاتی و تجاوزی که به آن شده بود به منظره رقت آوری درآمده بود پایه بنا و اطراف سردر ورودی و صفه و خروجی های آجری آن صدمات زیاد دیده بود و در بعضی قسمتهای پایه بنا حفره هائی به عمق دو الی دو مترو نیم تولید شده بود، آجرهای آنرا کنده و برده بودند و در حقیقت چیزی نمانده بود که پی بنا از کشیدن بار سنگین آرامگاه شانه خالی کند. گذشته از خرابی پی و پایه بنا گنبد مخروطی آن بالاخص در سمت شرقی و غربی خرابی و لطمه های فراوان دیده و قریب هزار و پانصد عدد از آجرهای ریشه دار آن شکسته و از جای خود در اثر اصابت گلوله در آمده بود، اطراف روزنه شرقی به کلی خراب و آجرهای طره و قسمتی از تیزه های مابین پشت بند (قسمت جنوب شرقی) و خطوط کتیبه بند «الامیر ابن الامیر و قابوس ابن وشمگیر» مکرر زیر و بالا ریخته و محو شده بود. درون بنا هم نیاز به تعمیرات و اصطلاحاتی بود (شکل 14-29)، تا آنکه در سال 1304 خورشیدی برای نخستین مرتبه به تعمیر پایه بنا بر طبق اسلوب قدیمی آن اقدام شد و به هر ترتیبی بود صفه آن ساخته و پرداخته شد، قسمت مهم تعمیر آن که مرمت گنبد مخروطی و پوشش پشت بام گنبد بود موکول به سال 1318 خورشیدی گردید سپس در خلال سال 1317 به تهیه چوب بست معظم آن در بدنه وسطی غربی ورودی گنبد مخروطی اقدام شد و پس از یکسال که چوب بست آن پایان پذیرفت و نرده بام سی و سه پله آن به اتمام  رسید، از شهریور ماه 1318خورشیدی شروع به تهیه آجر مخصوص بام و ساختن پالکی دوار و نصب جراثقال و سایروسایل فنی تعمیر گردید، در طی مدت سه ماه مرمت گنبد مخروطی و تعمیر کتیبه و صفه قاعده و اصلاحات درونی آن به پایان رسید، به طوریکه برای همیشه این شاهکار صنعتی عالم اسلامی که باشکوه ترین ابنیه قرن چهارم هجری است از خطر خرابی و هر نوع گزند  آسیبی محفوظ و مصون گشت.
برج قابوس طی هزار سال عمر خود را همواره در معرض گزند حوادث و خطرات گوناگون قرارداشته است: عوامل طبیعی همچون باد، باران و آفتاب و ... نتوانسته صدمه ای آنچنانی به ظاهر بنا وارد آورد. تابش آفتاب سوزان صحرا رنگ سرخ آجرهای بنا را به رنگ برتری (طلای خاکی) تبدیل کرده و باران موجب فرسایش در برخی نقاط آن گشته است، لیکن بیش از همه دست مخرب کاوشگران گنج به حفر و تخریب در بنا دست زده اند موجب خرابی بنا شده اند حتی اقدامات امراء و سلاطین مستبد که سعی در تخریب کامل بنا داشته اند مزید بر علت بوده است.

شکل 14-29  تصاویری از صدمات برج در سال های آغازین قرن بیستم

رابینو می نویسد:
یکی از سران گیلان به خیال اینکه گنجی در زیر بام پنهان کرده اند امر کرد گرداگرد برج را خالی کنند و گویا با شنیدن اینکه ممکن است موجب تلف شدن تمام عمله ها شود از انجام قصد خود منصرف شده است.
همچنین بنا به نوشته اسدالله معینی:
یکبار نادرشاه با ناحیه شمال ایران آمده بود و با دیدن برج از دور گمان کرد که شهری پر رونق در آنجا وجود دارد ولی بعد که متوجه شد آنجا تقریباً غیرمسکونی و ده کوچکی است بسیار ناراحت شد و دستور تخریب برج را داد که خوشبختانه از این بلا نیز برج در امان ماند.
 روسها و انگلیسی ها نیز به امید یافتن مقبره احتمالی و عتیقه جات بارها دست به حفر به کف داخل برج زده اند. در زمان تصرف نواحی شمال ایران توسط دولت روسیه و تشکیل کمیسیون میان دول ایران و روس ، برای انتظام امور سرحدی گنبد قابوس جز کمیسیون روسها و انبار مستحکمه انها بوده است و دو رآن دو خندق حفر کرده بودند که منازل مسکونی تمام صاحب منصبات روسی و دیگر مکان های خدماتی آنان داخل آن واقع بوده است. همچنین ساختمان ستاد امور انتظامات و قراولخانه را نیز بر روی تپه پای گنبد بنا کرده بودند.

 

وضعیت فعلی بنا

حکیم فردوسی طوسی (411-330هق) همعصر قابوس بن وشمگیر بوده و سرایش کتاب گرانقدر شاهنامه را تقریباً همزمان با بنای گنبد قابوس به اتمام رسانده است حکیم چنین سروده اند:
بناهای آباد گردد خراب                   ز باران و از تایش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند           که از باد و باران نیاید گزند
نمیرم از این پس که من زنده ام        چون تخم سخن را پراکنده ام
لیکن کاخ بلند (قصر عالی) قابوس ابن وشمگیر از گزند و باران و باران و آفتاب مصون مانده و همپای کاخ بلند نظم فردوسی نام بانی خود را مخلد کرده است اکنون پس از سه مرحله تعمیر و مرمت انجام یافته بر روی گنبد قابوس، این بنای بی نظیر با شکوه و ابهت خود چشم بینندگان را خیره کرده است.
محوطه بنای گنبد قابوس به عنوان باغ ملی پارک قابوس که در شمال شهر واقع در خیابان امام خمینی شمالی جای گرفته استفاده می شود اخیراً زیبا سازی و چمن کاری تپه مصنوعی بنا درختکاری و سنگفرش محوطه و اقدامات دیگر به منظور هر چه بهتر و زیبا تر کردن این مکان دیدنی انجام پذیرفته است (شکل 14-30). شهروندان گنبد قابوس دمی آسودن در کنار این آشنای دیرین را در اوقات فراغت غنیمتی فرحزا می دانند. برج گنبد قابوس، یکی از آثار دیدنی ایران به شمار می رود. این بنا سال 2012 میلادی (1391 خورشیدی) و در سی و ششمین اجلاس یونسکو، به ثبت جهانی رسید.

 

گنبد قابوس در مسموعات و روایات

درباره برج قابوس حکایات افسانه وار و روایات جالبی در میان عامه مردم منطقه وجود دارد که ذکر برخی از آنها خالی از فایده نخواهد بود. یکی از روایات افسانه واری که منقول است حاکی از آن می باشد که بر راس مخروط بنای قابوس، زین زرینی قرار داشته است گویا شخصی در اوایل قرن حاضر شمسی  به منظور پی بردن به صحت و سقم این مطلب و دستیابی به زین با استفاده از چوب و تخته  ریسمانهای بسیار موفق به صعود بر بالای برج می شود ولی چیزی نمی یابد.
همچنین روایات دیگری در میان عامه نقل می شود که معمار بنا پس از اتمام ساخت پی بنا به مدت 5 سال متوالی به ترک کار و گریز از پیشگاه امیر می پردازد تا مبادا قابوس به سبب تعجیل در کارها پیش از مستحکم شدن کامل پی بنا وی را وادار به ادامه عملیات ساختمانی بنا نماید که در نتیجه از عمر و استحکام بنا کاسته شود البته هیچ گونه سندی در رد و قبول این روایات در دست نیست.
برخی از روایات نیز بسیار افسانه وارند. چنانکه آشکارا پیداست که زاییده افکار و تخیلات عوام می باشد. به عنوان مثال روایتی منقول است مبنی بر اینکه استاد بنای گنبد قابوس و مناره مشهد مصریان مادا و ترکمنستان شخصی واحد بوده است بنابر مسموعات دشمنان این استاد ماهر درصدد قتل وی بر می آیند لیکن او با ساختن بناهایی از حصیر و نی و طناب از فراز مناره مشهد مصریان تا جرجان پرواز و از دست آنان فرار کرده است. البته با دقت در روایات مذکور جای پای وقایع تاریخی را در پیدایش آنها می توان یافت.

اشخاصی همچون سیاقی نظام مورخ درباره شاه عباس اول صفوی که در لشکرکشی به خراسان شخصاً حضور داشت و نیز محمد امین اصفهانی که از "زمره ملا زمان شاه عباس اول صفوی" بود، قدرت طلسم و خارق العاده برای این برج قائل بودند. سیاقی نظام در این باره می نویسد که سپاه قزلباش پس از فتح هرات و گریزاندن سپاه اوزیکان از خراسان، اردوی شاهانه برای سرکوب تراکمه اخلو راهی دیار ترکمانان شده و از راه النگ اردکان و سلطان میدان به سوی استرآباد آمدند. در راه: "محمد امین اصفهانی که از زمره ملازمان شاه بود به عرض رسانید که قابوس وشمگیر به استصواب ابوعلی سینا طلسمی که مشهور به گنبد قابوس است در صحرای گرگان بنا کرده و از آن تاریخ به بعد هیچ یک از سلاطین روزگار روی بدان دیار نیاورده اند، که پای دولت خود را به خواری نیافتند. لذا از شاه استدعای فسخ عزیمت نمود" اما شاه عباس به این سخنان وقعی ننهاد و بدان سو روان شده بود.


گالری عکس برج قابوس

در ادامه تعدادی از عکس های قدیمی و جدید از برج قابوس به تصویر کشیده شده است. توجه شود که تعدادی از عکس ها توسط اشخاص محلی و عکاس های آماتور عکسبرداری شده و عکاس تصاویر قدیمی نیز نامشخص است. به هر حال چنانچه خوانندگان اطلاعاتی از عکاس های تصاویر ذیل دارند می توانند با ارسال ایمیل به مولف، نسبت به درج نام عکاس یا تغییر یا حذف عکس ها اقدام نمایند.

 

 

پیوست ها:
لینک حجم فایلدانلود ها
دسترسی به این لینک (کتاب برج قابوس)کتاب برج قابوس7229 kB4173

شرکت مقاوم سازان مینو با بیش از 10 سال سابقه اجرای ژئوسنتتیک ها در زمینه های مختلف از جمله کشاورزی، صنعت و معدن، گودهای ساختمانی و... در تمامی نقاط کشور ... بیشتر بدانید

ساعت کاری

شنبه تا

پنج شنبه

08:00 صبح  الی

15:00 بعد از ظهر

جمعه   تعطیل

 

نماد اعتماد الکترونیکی

Please publish modules in offcanvas position.